مددکاری جامعه ای

ساخت وبلاگ

این روزها، خیلی ها به خیلی ها سیلی می زنند و بعد رسانه ها پر می شود از توجیه و تفسیر. تفسیر زیبا از "سیلی زنی"، شهرتی برای مفسر می آورد و خواندن و دیدن این همه تفسیر و نقد برای "مردم" لذت بخش است.و اما "درد" برای سیلی خورده، کماکان دردناک! درد سیلی خورده ها به آسانی فراموش نمی شود.مولوی توصیفی از مفسران بی درد دارد. تمثیل می کند که روزی: مرد مردم آزاری، بر پشت گردن مرد بی آزاری بی جهت سیلی می زند. مرد بی آزار شاکی می شود که "هی...!" چرا می زنی و رفت که تلافی کند. مرد مردم آزار دست پیش آورد که "اجازه بده...!" من یک سوال دارم اگر جوابم را بدهی آن موقع خودم صورتم را می آورم که تلافی کنی. سوال من این است: الان که به شما سیلی زدم، صدایی (طراق) برخاست. این صدا، در حقیقت از دست من بود یا از گردن تو. این سوال ذهن من را خیلی درگیر کرده است. مرد بی آزار دردمند می گوید سوال تو را جوابی ندارم چون الان من درد دارم و تو از بی دردی سوال می پرسی. برای من الان این درد مهم است و اینکه به نحوی آن را جبران کنم شاید دردش را کمتر احساس کنم. این سوالات، از آدمهای بی درد می آید:آن یکی زد سیلیی مر زید را / حمله کرد او هم برای کید راگفت سیلی‌زن سؤالت می‌کنم / پس جوابم گوی وانگه می‌زنم (:مرا بزن)بر قفای تو زدم آمد طاراق / یک سؤالی دارم اینجا در وفاقاین طراق از دست من بودست یا / از قفاگاه تو ای فخر کیاگفت از درد این فراغت نیستم / که درین فکر و تفکر بیستم (:بایستم، صبر کنم)"تو که بی‌دردی همی اندیش این / نیست صاحب‌درد را این فکر هین""مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش 51" + نوشته شده در ۱۴۰۱/۰۵/۲۷ ساعت توسط Abbas Yazdani  |  مددکاری جامعه ای ...
ما را در سایت مددکاری جامعه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : communityworkera بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 11 دی 1401 ساعت: 12:00